این وبلاگ در مردادماه ۹۰ ایجاد شده است و به امید خدا و نظرات سازنده شما
دوستان و دانشجویان عزیز کیفیت وبلاگ را ارتقا می بخشیم.
احتراما ثبت نظر این قسمت صرفا جهت ارتباط مستقیم شما عزیزان با بنده میباشد
با نهایت احترام : رضائیان
این وبلاگ در مردادماه ۹۰ ایجاد شده است و به امید خدا و نظرات سازنده شما
دوستان و دانشجویان عزیز کیفیت وبلاگ را ارتقا می بخشیم.
احتراما ثبت نظر این قسمت صرفا جهت ارتباط مستقیم شما عزیزان با بنده میباشد
با نهایت احترام : رضائیان
دكتر حسن سبيلان اردستاني
نظريه انتقادي بخشي از نظريه نئوماركيسيستي و رهيافت نويني است به علوم انساني، علوم اجتماعي و فلسفه كه منشا آن به موسسه تحقيقات اجتماعي در شهر فرانكفورت آلمان (1923) باز ميگردد. اعضاي اين موسسه در دوران سيطره و حاكميت نازيسم مجبور به تبعيد گرديدند و اكثر اعضا به ايالات متحده مهاجرت كردند كه در اوايل دهه 1950 به آلمان بازگشتند (نوذري 1381 ص 105)
نظريه انتقادي در مخالفت با پزيتويسم كه عمدتاَ در خدمت توصيف و تاييد وضع موجود است، تفكر آرماني جامعه يا وضع مطلوب را ارائه ميكند. در اين نظريه حوزهها و رشتههاي متعددي از علوم انساني و اجتماعي نظير فلسفه، جامعه شناسي، علوم سياسي، اقتصاد، ارتباطات، روان شناسي، ادبيات جريانهاي فكري نوين نظير هرمنوتيك، زيبايي شناسي، فمينيسم و ... براي تجزيه و تحليل مسايل و مشكلات جوامعهاي معاصر و ارائه راهحلهايي براي آن به خدمت گرفته شدهاند. (نوذري، 1381، ص 106)
مباني اوليه فكري مكاتب انتقادي عمدتا بر مبناي اين مفروض استوار بود كه در فرآيند تكامل جوامع سرمايهداري ليبرال كه از نوعي آزادي نسبي برخوردارند، با ظهور و گسترش ابزار پيشرفته و جامع نظارت اجتماعي و روانشناختي به تدريج اين جوامع تحت هدايت و كنترل نوعي حاكميت كلگرا و تماميت خواه قرار ميگيرند. به رقم نظريه پردازان انتقادي، اين مرحله در واقع نقطه اوج تكامل سرمايه داري به شمار ميرود. (نوذري، 1381، ص 107) و هدف نظريه پردازان انتقادي شناخت و شكست اين قالبها است.
نظريات انتقادي در حوزه ارتباطات عرصه گستردهاي را به خود اختصاص داده است كه در اين گستره، بخش رسانههاي خبري يكي از مهمترين بخشهاي مطالعات انتقادي ارتباطات محسوب ميشود، منتقدين خبري بر اين اعتقاد هستند كه اخبار پخش شده از رسانههاي همگاني، انعكاس عيني رخدادها و رويدادهاي جهان خارج نيستند بلكه خبرها با توجه به عوامل درون سازماني همچون گزارشگران، عقايد قالبي حاكم، احساسات گزارشگران، فرهنگ آنها و... و همچنين عوامل برون سازماني مانند ايدئولوژي حاكم، مالكيت رسانهها، صاحبان تبليغات (تبليغ دهندگان) گروههاي فشار، رقبا و ....
مكتب فرانكفورت
ميراث فكري و نظري گروهي از روشنفكران برجسته آلماني كه ميكوشيدند يك گونه فلسفي انقلابي از ماركسيسم غربي را كه با عنوان نظريه انتقادي شناخته ميشد، پديد آورده و بسط دهند را مكتب فرانكفورت ميگويند. به دنبال عدم تحقق پيشگویيهاي "ماركس"، مبني بر وقوع انقلاب كارگري عليه نظام توليد سرمايهداري و شكلگيري سوسياليسم و در پي ناكامي جنبشهاي ماركيستي در اروپا و عدم تمايل كارگران به انقلاب و پيروزي انقلاب بلشويكي(1917) در روسيه، بسياري از نئوماركيستهاي آلماني برآن شدند، تا به بازخواني انديشههاي ماركسيستی بپردازند. اين روشنفكران آلماني، در ارتباط با یک مؤسسه تحقيقات اجتماعي بودند، كه در سال 1923 با همت و سرمايه "فيلكس وايل"، كه يك كارخانهدار بود، تأسيس شد و به عنوان اولين مؤسسه مطالعات ماركسيستي در جهان سرمايهداري غرب، وابسته به دانشگاه فرانكفورت بود. آنها در اين مؤسسه، مهمترين جريان فكري دنياي سرمايهداري از زمان ظهور ماركسيسم به بعد را پيريزي كردند، كه بعدها به مكتب فرانكفورت يا نظريه انتقادي، موسوم شد.اعضاي اين مكتب كه از جمله اولين قربانيان سياستهاي نژادپرستانه آلمان نازي بودند، در اواخر دهه 1930، بعد از اوجگيري قدرت رژيم سوسياليسم آلمان، به خاطر ديدگاههاي سياسي خود، مجبور به ترك آلمان و عزيمت به ابالات متحده آمريكا شدند. در اوايل دهه 1950 اعضاي مكتب، دوباره به آلمان بازگشتند و مؤسسه تحقيقات اجتماعي را در فرانكفورت فعال كردند .....
نظريه گلوله ای
اين انديشه را كه قدرت جمعي زيادي داردرا مي توان يكي از اولين نظريه هاي عمومي درباره اثرهاي ارتباط جمعي محسوب كرد. گاهي اين نظريه به اسم "نظريه گلوله" و نظريه "سوزن تزريق ويا "كمربند انتقال "نيز معرفي مي شود.اين نظريه حكايت از اين دارد كه افراد در برابر پيام هاي ارتباط جمعي فوق العاده شكننده اند.بر طبق اين نظريه اگر پيام به هدف برسد اثر مطلوب را خواهد داشت .نظريه تزريقي در فاصله بين دو جنگ جهاني به وجود آمد. (دهه 20 و 30 ).اين نظريه معتقد است كه رسانه ها تأثير بسيار قوي و عميق بر روي سطح وسيعي از مخاطبان دارد، كه مي توان با ارسال مستقيم پيام همانند شليك كردن يك گلوله ويا تزريق يك آمپول در آنان از طريق طراحي يك پيام مشخص ،آنان را وادار به عكس العمل نموده وپاسخ دلخواه و مورد انتظار را از آنان دريافت كرد.منظور از دو اصطلاح ((شليك گلوله )) ويا ((تزريق كردن يك آمپول)) كه در اين نظريه بيان شده ،تأكيد بر آن است كه جريان اطلاعات قوي و منسجم كه به صورت مستقيم از يك منبع قدرتمند بر مخاطب يا دريافت كننده پيام مي رسدتأثير زيادي بر وي دارد . نظريه گلوله بر اين باور است كه پيام همانند يك گلوله است كه از دهانه يك تفنگ (يك رسانه)به مغز يك نفر (مخاطب يا دريافت كننده)شليك مي شود.هيتلر،موسوليني و كافلين در امريكا از پيشگامان پيدايي آن هستندوهمان طور كه اشاره شد اين ديدگاه در سال هاي پيش از جنگ جهاني دوم رايج بود،هنگامي كه خيلي از مردم نگران اين بودند كه شخص مردم فريبي مانند هيتلر از طريق نيروي ارتباط جمعي در امريكا به قدرت برسد.......
ب: مجموعه نظریات ارتباطات
**نظریه مدیریت اضطراب/ بی ثباتی از گودی کانسِت
بر اساس این نظریه برخوردها یا مخالفتهای میان گروهی با سطوح بالائی از بی ثباتی و اضطراب مشخص میشود بویژه زمانیکه تفاوت فرهنگی زیاد باشد لذا،ارتباطات اثر بخش از طریق توانائی ما برای کنترل و نظارت اضطرابهایمان حاصل میشود و از این طریق بی ثباتی ما را درباره ی خودمان و کسانیکه با آنها در ارتباط هستیم کاهش میدهد. سنت روایت این نظریه اجتماعی – روان شناختی ست.
فیلمهای مرتبط با این نظریه: منتخب،شاهد،پاپیون/دزد و پاسبان،هنرپیشه،مسافران
**نظریه مذاکره ای چهره ای از " تینگ – تومی
بر اساس این نظریه در موقعیتهای متعارض و نگرانیهای چهره ای مردم در فرهنگهای مشترک موجب می شود که آنها با عناصری چون : تعهد،مسئولیت و افشاگری با دیگران برخورد کنند.بدین ترتیب ، نگرانیهای چهره ای مردم در فرهنگهای فردی موجب میشود آنها چهره ی خود را با حالاتی تاثیر گذار و نفوذ مند توام با بیان احساسات ابراز خشونت منفعل و مطلوب جلوه دهند. سنت روایت این نظریه اجتماعی – روان شناختی و فرهنگی ست.
فیلمهای مرتبط با این نظریه: باشگاه جوی لاک،سنگ و شیشه،گانگ هو/ ساطان قلبها،قاتلین هم می گریند،عروسی خوبان.
ادامه دارد ....
الف: مجموعه نظریات ارتباطات
**نظریه هماهنگ کننده معنی از بارنت پیرس و ورنون گرونن
انسان ها در ارتباطات روزمره شان به دنبال راهکارهایی هستند که از طریق آنها به یکدیگر نزدیک شوند، این احساس نزدیکی و صمیمیت، حس امنیت را به آنها انتقال می دهد. بر اساس این نظریه انسان ها از طریق نقل داستان های حاصل از رویدادهایی که در گذشته برای خود یا نزدیکانشان اتفاق افتاده، به دیگران نزدیک می شوند. شنوندگان نیز این داستان ها را به گونه ای تفسیر می کنند که به معانی ذهنی خود نزدیک باشد. به این ترتیب حس همدردی و هم ذات پنداری افراد را به هم نزدیک می کند. انسان ها به این طریق به نوعی همفکری، انسجام و همنوایی می رسند. انسان ها در جریان اجتماعی شدن، این شیوه همنوایی را فرا می گیرند و از آن در ارتباطات روزمره بهره می برند. مثال:حسن ناراحت و غمگین است زیرا هر روز در محل کارش شاهد نقض قوانین و مقررات، دریافت رشوه از سوی همکاران و اتفاقاتی است که ناخوشایندی ارباب رجوع را به دنبال دارد. از سوی دیگر می بیند همکاران او اعمال خلاف خود را در لوای دستورات مذهبی صورت می دهند و با انجام فرایض دینی، خود را افرادی صالح و متدین معرفی می کنند. این دوگانگی او را آزرده کرده است. روزی به هنگام بازگشت به منزل راننده تاکسی سر صحبت را باز می کند و حسن نیز ناخشنودی خود از برخورد و رفتار همکاران و ریای حاکم بر روابط آنها را بازگو می کند. راننده تاکسی و دیگر مسافران نیز به بیان داستان هایی مشابه می پردازند و مراتب همدردی با حسن را اعلام می کنند. پس از آن حسن به اندازه گذشته از روابط ناسالم حاکم بر محیط کارش ناراحت نیست و دریافته زمانی که ناراحتی اش به اوج رسید، می تواند آن را با دیگران در میان گذارد تا آنها با همدردی و همفکری خود موجب شوند ناراحتی حسن کاهش یابد.
ادامه دارد .....
نظریه تعامل گرایی نمادین از جرج هربرت مید
هرگونه برخورد با اشیا و انسان ها و قرار گرفتن در جریان یک رویداد، معانی گوناگونی را به ذهن افراد متبادر می کند. فرد با استفاده از این معانی است که به ارتباط با دیگران دست می زند. به عنوان مثال زمانی که یک در برخورد با یک نفر شاهد بی توجهی او هستیم، احساس ناخوشایند حاصل از این ارتباط در ما پایدار می ماند و در ارتباط مجدد با آن فرد بروز می یابد. حتی اگر فرد مورد نظر به دلایلی چون بگو، مگوی خانوادگی یا ناموفقیت های کاری که ربطی به ما ندارد، در نخستین ارتباط به ما بی توجه باشد اثر این برخورد در روابط بعدی با او تاثیر گذار خواهد بود. به عبارت دیگر زمانی که معانی افراد، اشیا و رویدادها را در ذهن خود تفسیر می کنیم، اطمینان داریم که این توصیف شخصی در ارتباط آینده، به صورت اتفاقی واقعی بروز می یابد. این نظریه تصویر هر فرد از خودش را نیز شامل می شود. روابط انسان با خود و با دیگران آینه ای است از نمادی که فرد از خود، در ذهن خویش دارد. از آنجا که فرآیند تفسیر افراد، اشیا و رویدادها با استفاده از مهارت های فکری و زبانی صورت می گیرد، می توان گفت بدون زبان و تفکر احساس بودن و حضور اجتماعی در جامعه و میان افراد وجود نخواهد داشت. مثال:زهرا دانشجوی ادبیات است، او که به دلیل اجبار والدین و علی رغم علاقه باطنی خود رشته انسانی را در دبیرستان انتخاب کرده، به طور درونی اعتقاد دارد انسان بی استعداد و کم هوشی است و در مقایسه با دیگر هم رشته ای هایش در دانشگاه، از بهره هوشی کمتری برخوردار است. او از برقراری ارتباط با دیگران می ترسد زیرا عقیده دارد، در برخورد با دیگران از نظر اطلاعات عمومی و دانش فردی پایین تر است و ممکن است دیگران او را تحقیر کنند. زهرا همیشه تنها است. همکلاسی ها نیز او را فردی منزوی و ناتوان می شمارند که همواره از جمع دوری می کند. استادان نیز با مشاهده کم رویی های این دانشجو به این نتیجه رسیده اند که او از یک کمبود درونی رنج می برد، کمبودی که او را از برقراری ارتباطی سالم با دوستان و همسالان منع می کند. بر اساس نظریه تعامل گرایی نمادین، زهرا با توجه به تصویری که از ناکامی خود در ذهن دارد، از برقراری ارتباط با دیگران دوری می کند.
ارتباطات و بحران : گفتگو با احمد توکلی
قریب پنج قرن از عمر ظاهر شدن واژه بحران در زبان لاتین سپری شده و طی دو قرن اخیر واژههای
CRISIS و CRISE در زبــانهای انگلیسی و فرانسه از ادبیات گستردهای برخوردار شده اند. در زبان
فارسی درمورد ادبیات مدیریت بحران، در بنگاههای اقتصادی و نهادهای سیاسی بخصوص بحرانهای
بینالمللی علیرغم اهمیت روزافزون آنها تعداد آثار مرجع از انگشتان دست فراتر نمیرود و این درحالی
است که کشور ما به لحاظ شرایط طبیعی، منطقهای، سوقالجیشی، پراکندگی جمعیت ، نحوه استقرار شهرها
و بطور کلی وضعیت اقلیمی و مکانی و آسیب پذیریهای موجود ظرفیتهای بالقوهای برای بروز بحران و
حوادث غیر مترقبه فراهم آورده است. بنابراین ملحوظ داشتن برنامه مدیریت جامع بحران به عنوان بخش
مهمی از برنامههای توسعه کشور در کاهش میزان اثرات و تبعات ناشی از وقوع سوانح و کنترل خسارات
و تلفات انسانی میتواند بسیار اثر بخش باشد ......
از بین محتواهای بسیاری که رسانهها برای انتشار در نظر میگیرند این مخاطبان هستند که تعیین میکنند کدامیک مهمتر است. این دیدگاه در ادبیات ارتباطات با عنوان نظریه "استفاده و رضامندی" معرفی میشود.
"استفاده و رضامندی" با نظریه "برجسته سازی" در یک دوره ظهور کرد اما در مسیری متفاوت با آن گام برداشت.این بار نیز با دکتر علیرضا دهقان استادیار دانشگاه تهران همراه میشویم تا در مورد این نظریه بیشتر بدانیم.......
« مكتب فرانكفورت» نامی است كه به گروهی از روشنفكران آلمانی زبان اطلاق می شود كه با انجمن
پژوهش های اجتماعی فرانكفورت همكاری داشتند. این انجمن در اوایل دهه 1920 تأسیس شده بود. اما
اعضای این گروه چنان از نظر علایق پژوهشی پراكنده بودند كه در نگاه اول روشن نمی شود.اندیشیدن به
جمع آنها به عنوان یك «مكتب» چه فایده ای دربر دارد. به علاوه، آنها با ظهور آلمان نازی متفرق شدند و
بسیاری ، سر از ایالات متحده درآوردند. بنابراین نامی كه به جمع آنان داده شده از نظر جغرافیایی نیز
چندان سودی ندارد. با این حال، وقتی به دقت بنگریم می توانیم نوعی موضع گیری مشترك را در روش
شناسی آنان در مورد عقلانیت ونقد مدرنیته سرمایه داری كشف كنیم.آنها كه (مانند لوكاچ) به نوشته های
وبر و هم چنین انتقادات فرهنگی ماركس متكی بودند و بدان ها استناد می كردند، عقیده داشتند كه عقلانیت
رسمی Zweckrationalitat ، نیروی موذی و مخربی در جامعه است كه به جای پرداختن به اهداف
نهایی، توجه خود را بر وسایل متمركز می كند......
نظریه شکاف آگاهی بر این عقیده استوار است که رسانه ها فاصله اطلاعاتی بین طبقات مختلف مردم را
روز به روز بیشتر می سازند. چرا که شیوه ارتباطات آنان با رسانه ها متفاوت است و چگونگی
برخورداری آنان با میزان دسترسی به رسانه ها و نحوه استفاده از اطلاعات نیز یکی از عوامل وجود این
شکاف محسوب می شود.
این نظریه اولین بار توسط آقای فیلیپ تیکهونور و همکارانش ارائه شد.(philip J. Tichenor). در مقاله
ای که وی در سال1970 ارائه کرده است به جریان رسانه های همگانی به عنوان عامل ایجاد تفاوت در
میزان دانش و آگاهی مردم اشاده نموده و آن را ((نظریه شکاف آگاهی )) نام نهاده است.
وی معتقد است که همزمان با جریان اطلاعات توسط رسانه های همگانی در یک جامعه، بخشی از مردم که
شرایط اقتصادی بهتری دارند ، دسترسی بیشتر و سریع تری نسبت به بخشی از مردم که وضع معیشتی نا
مناسب تر دارند ، بدست می آورند . بنابراین ، شکاف در میزان آگاهی بین گروههای مختلف مردم بیشتر از
آنچه که توسط رسانه ها کاهش یابد ، موجب افزایش فاصله ها بین آگاهی آنان می گردد....
پژوهشگر جورج گربنر و همکاران وی در مدرسه ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیابا استفاده از تحقیقی که
احتمالا طولانی ترین وگسترده ترین برنامه پزوهش اثر های تلویزیونی است،نظریه کاشت را پرورش
داشت.استدلال گربنر این است که تلویزیون به صورت بازوی فرهنگی اصلی جامعه امریکا در امده
است.گربنر وهمکاران وی نوشته اند:دستگاه تلویزیون یک عضو اصلی خانواده شده است،کسی که بیشتر
اوقات بیشتر داستان ها را می گوید. گربنر یاد اوری می کندکه بیننده عادی چهار ساعت در روز تلویزیون
تماشا می کند،افراد پر مصرف از این هم بیشتر تماشا می کنند.
گربنرر می گوید: از نظر تماشا گران پر مصرف،تلویزیون عملا دیگر منابع اطلاعات،افکار و اگاهی ها
رابه انحصار در می اورد ویک کاسه می کند .....
این تئوري متعلق به (اورت ام راجرز) پژوهشگر سرشناس عرصه ارتباطات است.
اين نظريهپرداز نوآوري را بهعنوان ايده، عمل، هدف، وسيله و يا انطباق با وضعيت متغيري كه شخص
آنرا نوفرض ميكند تعريف كرده است.
این نظریه اشاعه فرآیند اجتماعی نوآوریها را اعم از ایدهها و شیوههای جدید استفاده از وسایل و چگونگی
دستیابی به آنها و نحوه گسترش آنها را در یک نظام اجتماعی بررسی میکند.
فرایند اشاعه بر مرحله نهایی پذیرش یا رد یک نوآوری تاکید دارد.....
نظریه مارپیچ سکوت ،این نظریه نخستین بار توسط الیزابت نئول نیومن جامعه شناس آلمانی درکتابی تحت
عنوان "افکار عمومی پوست اجتماعی ما "در سال 1947درشرح چگونگی شکل گیری افکار عمومی
مطرح شد .این نظریه بانوعی نگاه خاص به جامعه نگاه به فلشی که پیکان فلش رافقط بااین نوع نگاه می
توان دید که دیدن آنرا به پویایی وتعریف وتوصیف می کنند .
مطابق نظریه مارپیچ سکوت افراددرصورتی که دریابند عقاید وافکار آنها درسطح جامعه دراقلیت قرار
داردکمترتمایل می یابند عقاید خود را ابراز کنند ،درواقع آنها نگرانندمبادابه خاطرعقایدشان ازسوی جامعه
طرد شوند ودر انزوا قرارگیرند و یاتحت فشار (انتقام جویی ،تلافی و....) قرارگیرند .
بعبارتی دیگر درچنین شرایطی افراد تمایل به سکوت دارند .....
نظریه "مك گوایر" و "پاپا جورجیس" است و همان گونه كه از اسمش بر می آید متكی بر مقیاس پزشكی
است. آنها اشاره كرده اند كه بیشتر افراد باورهایی دارند كه در معرض جالش قرار نگرفته است و هنگامی
كه به این باورها حمله می شود، ممكن است به
آسانی تغییر كند زیرا فرد عادت ندارد كه
به دفاع بپردازد.
ناگهان در معرض میكروب ها قرار می گیرد. بدن چنین فردی در برابر عفونت آسیب پذیر است زیرا هیچ
گونه مقاومتی را شكل نداده است. این فرد را به دو صورت می توان مقاوم كرد، به كمك درمان حمایتی مثل
رژیم غذایی خوب، ورزش، استراحت و غیره و یا به وسیله تلقیح كه نوعی قرار دادن سنجیده فرد در مقابل
شكل ضعیف شده میكروب است. كه این كار موجب شكل گیری روش های دفاعی می شود.در حوزه
پزشكی از نظر اینجاد مقاومت رویكرد تلقیح موثرتر از درمان حمایتی است. واژه "ایمن سازی" را می توان
برای هر یك از این دو روش ایجاد ایمنی، یعنی رویكرد حمایتی یا رویكرد تلقیح به كار برد.....
در میان نظریاتی که به آثار دراز مدت رسانه ها پرداخته اند،حق تقدم با نظریه کاشت میباشد.این نظریه عبارت است از اینکه تلویزیون در میان رسانه های مدرن چنان جایگاه محوری در زندگی روزمره ما پیدا کرده است که منجر به غلبه آن بر محیط نمادین شده و پیام هایش در مورد واقعیت،جای تجربه شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است.
جورج گربنر و تعداد دیگری از پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا با استفاده از تحقیقی که احتمالا طولانی ترین و گسترده ترین برنامه پژوهش اثرهای تلویزیون است،((کاشت باورها))را ارائه دادند شاهد اصلی گرنبربرای این نظریه،از تحلیل محتوای سیستماتیک تلویزیون آمریکا طی چندین سال متوالی بدست آمده است ....
لئون فستينگر، روانشناس اجتماعي براي نخستين بار در سال 1956 اين نظريه را مطرح كرد. به نظر فستينگر هر
فرد تمايل دارد ميان شناخت هايش(انديشه ها، عقايد و باورها) ، هماهنگي و سازگاري ايجاد كند. اما اين
امكان وجود داردكه ميان شناخت هاي فرد تضاد و تناقض رخ دهد. مشكل زماني احساس مي شود كه شناخت
هاي ناسازگار تقريبا به يك اندازه مهم هستند. اين ناهماهنگي و تعارض احساس ناخوشايندي به همراه دارد
و سبب مي شود فرد نگرشهاي خود رابراي بازيافتن هماهنگي و سازگاري تغيير دهد. مطابق نظريه
ناهماهنگي شناخت ها، هر فرد مي تواند بهطور همزمان بيشاز دو شناختدر ذهن داشته باشد.
به ويژه اين نظريه پيش بيني مي كند كه ميزان ناهماهنگي تحت تاثير دو عامل مهم مي باشد:
1- نسبت هماهنگي و ناهماهنگي شناخت ها و به بيان ديگر تعداد شناخت هاي ناهماهنگ
2- ميزان اهميت هر يك از شناخت ها براي فرد .....
از طریق یک تئوری بنیادی می توان به مسائل مختلف انسان پاسخ داد و اتفاقات گوناگون زندگی را تفسیر کرد.
چنین نظریه های فراگیری را می توان نوعی جهان بینی (ثانویه) دانست که بر پایه آنها، تبیین بایدها، نبایدها و
چگونگی ها، در زندگی انسان میسر می گردد.
بر اساس نظریه هماهنگی می توان«پاسخی هماهنگ» را برای همه مسائل بشر معلوم کرد. مطابق این نظریه
، هماهنگی، یکی از اصلی ترین قوانین طبیعت و کائنات می باشد و از مهمترین عوامل موفقیت در هر کار
محسوب می شود. بنابراین علت هماهنگی در تصیم گیری ها و امور مختلف، به هماهنگ زیستی با جهان منجر
شده و موفقیت انسان در امور مختلف از همین نگاه معنا می یابد.
در واقع نظریه هماهنگی دارای چند حلقه به ظاهر مستقل است که از به هم پیوستن این حلقه ها، حلقه ای بزرگ
به نام هماهنگی به وجود می آید.
مطابق این دکترین نمی توان به طور قطعی برای کسی تعیین تکلیف کرد. «چیزی ممکن است برای یکی خوب
باشد و برای دیگری ممکن است بد باشد» زیرا انسانها(و کلاً موجودات) تحت تاثیر شرایط زمانی و مکانی قرار
دارند.
در نتيجه : «چیزی که ممکن است امروز در اینجا بد باشد چه بسا فردا یا در جایی دیگر خوب باشد»......