عکس این زمانی اتفاق می افتد که اکثرجامعه تمایل به صحبت در مورد عقاید خوددارند .
نیومن معتقداست که هرفرد ازیک توانائی فطری یا هوش شبه آماری برخورداراست که اوراکمک میکند
تاافکارعمومی رامورد سنجش قراردهد .
درواقع افکارعمومی نگرش ورفتارهایی هستند که بصورت عمومی مطرح می شوند .
مطابق این نظریه رسانه های جمعی نیز نقش مهمی درترسیم افکارعمومی وتعیین عقاید مسلط اجتماعی
وعقاید اقلیت ایفا می کنند.
* مخاطب رسانه خواه ناخواه باور می کند که تصاویر رسانه واقعیت دارد .
نیومن مارپیچ سوکوت را یک فرایند دینامیک وپویا توصیف میکند که درطی آن پیشگویی ها درباره افکار
عمومی به یک واقعیت تبدیل می شود .
مطابق نظریه مارپیچ سکوت گروه اکثریت به برقراری ثبات اجتماعی درطی زمان کمک می کنند.
نیومن درجریان تحقیقی نظریه خود اثبات کرد.
وی از گروهی خواست تادرباره این جمله اظهارنظر کنند .
"فردی با عصبانیت می گوید از سیگاری ها متنفر است زیراآنها دیگران رامجبور می کنند که دود سمی
وخطرناک را استنشاق کنند ".
براساس این تحقیق مشخص شد که افراد سیگاری ،هنگامی که درکنارافراد غیر سیگاری هستند ،کمتر تمایل
به حمایت از افراد سیگاری دارند .
هر چه فاصله بین افکار عمومی و نظرات شخصی انسان افزایش یابد به همان اندازه نیز تمایل او برای بیان
عقایدش کاهش مییابد.
دو گروه درجامعه هستند که مایلند از عقاید خود سخن بگویند :
1- رهبران فکری مایلند به وضوح از عقاید خود سخن بگویند واثر گذار باشند.
2- افراد ی که در اعتقاد خود راسخ واستوار هستند .
البته برخی اندیشمندان بجای اصطلاح مارپیچ اصطلاح "فضا" را بکار برده اند .
* (فضای سکوت )
مفاهیمی چون آزادی بیان ،افکارعمومی ،تفکر انتقادی رانیز دربرمی گیرد.
درسایه چنین مفهومی اعمالی نظیرسانسور،حذف وانزوا بعنوان عوامل ومعیارهای بازدارنده قرارمی گیرد
در مرکز مدل نوئل-نئومن يک مارپيچ قرار داد که انتهاى آن کوچک و هر چقدر رو به بالا مىرود حلقهها
وسيعتر مىشود.
کوچکترين حلقه نمايندهٔ تعداد مردمى است که در مقابل عقايد مسلط، عقايد انحرافى خود را به وضوح بيان
نمىکنند. در دو سوى اين مارپيچ فلشهائى است که سمت راستىها نمايندهٔ تأثير حمايتهاى ميانفردى از
اين عقايد انحرافى است و هرچه رو به بالا مىرود اين فلشها کوچکتر و ضعيفتر مىشود. در سمت چپ
فلشهائى است که نمايندهٔ عقايد مسلطى است که بهوسيلهٔ وسايل ارتباط جمعى بيان مىشود.
در بالاى آخرين و بزرگترين حلقهٔ اين مارييچ يک خط مدرج قرار دارد که به ده قسمت تقسيم شده است و
براساس آن مىتوان نسبت قطر اين حلقههاى متفاوت را مشاهده کرد.
اما همانطور كه تحقیق جدید نویسندگان این مقاله نشان میدهد، سكوت، جریان كارها را بهبود نمیبخشد و
موجب سازندگی بیشتر افراد نمیشود.
بلكه فقط اختلافنظرها را ظاهراً از دید پنهان میكند و میتواند نیروهای بسیار ویرانگری را بهحركت
وادارد.
وقتی افراد مخالفتهای اساسی خود را بیان نمیكنند، وجودشان آكنده از نگرانی و اضطراب، عصبانیت و
آزردگی میشود و تا زمانی كه تعارض حل نشده است، احساسات سركوبشده آنها بهقوت خود باقی میماند
و آنها را بهشدت بیاعتماد، خودحامی و از همه بیشتر نگران میسازد كه اگر مخالفت خود را ابراز كنند،
موجب رنجش دیگران و طردشدن از سوی آنها خواهند شد.
احساس عدم امنیت آنها رشد میكند و در نتیجه، به سكوت بیشتر، حالت تدافعی شدیدتر و عدماعتماد بیشتر
آنها میانجامد و به این ترتیب، «مارپیچ سكوت» ویرانگرانه بهحركت درمیآید.
دیر یا زود، از نظر ذهنی منفعل میشوند و بعضی اوقات، فقط كارهایی را كه به آنها گفته میشود، بدون
هیچ ایدهای از خود انجام میدهند، بعضی وقتها، نارضایتی و نومیدی خود را چنان به سرتاسر سازمان
تسری میدهند كه آنها و دیگران را بدون اینكه به علل این وضع بیندیشند، به ترك سازمان میكشاند.
این مارپیچهای معیوب سكوت را میتوان با مارپیچهای مثبت ارتباط جایگزین ساخت، اما لازمه چنین
كاری، آن است كه افراد شهامت دستزدن به رفتاری متفاوت را داشته باشند .
و مدیران نیز شرایطی بهوجود آورند كه در آن، افراد برای ابراز عقیده مخالف ارزش قایل باشند.
غالباً در جستجوی علل وجود محصولات ناموفق، فرایندهای شكستخورده و تصمیمات حرفهای نادرست،
افرادی را مییابیم كه ترجیح دادهاند زبان خود را نگه دارند و ساكت بمانند.
درهم شكستن سكوت میتواند فورانی از ایدههای تازه را از تمام سطوح سازمان بهارمغان آورد.
این ایدهها میتوانند عملكرد سازمان را به سطحی كاملاً جدید ارتقا دهند.
* کاربردهای نظریه مارپیچ سکوت
- پژوهشهای مربوط به تأثیرات رسانههای جمعی
- نظرسنجیهای آماری
- پژوهشهای مربوط به افکار عمومی
نقاط قوت نظریه
- به خوبی مشخص میکند که چرا مردم در صورت قرار داشتن در گروه اقلیت تمایلی به ابراز عقیده نخواهند داشت.
- نشان میدهد چرا مردم از ابراز احساسات واقعی خود اجتناب میکنند و بدین ترتیب خطر انزوای اجتماعی را نمیپذیرند.
- به خوبی رابطه بین تأثیرات رسانههای جمعی و افکار عمومی را نشان میدهد.
- در واقع فرایندهایی که افکار عمومی را شکل میدهند جامعه را منسجم نگه میدارند. مارپیچهای سکوت تضادها و اختلافاتی را که جامعه را تهدید میکنند و راهحلی نیز برای رفع آنها پیدا نشدهاست، برطرف میکنند.
نقاط ضعف نظریه
- این نظریه نمیتواند مواردی را که نظرات مطرح در رسانههای جمعی با نظرات غالب در خارج از این رسانهها هماهنگی ندارد، توضیح دهد.
- آیا واقعاً انسانها خود میتوانند به صورت غریزی و بدون مراجعه به مدارک و شواهد، افکار عمومی را تشخیص دهند؟
- آیا واقعاً میتوانیم تشخیص دهیم که در کدام گروه جای داریم؟ اقلیت یا اکثریت؟ مردم اغلب به اشتباه تصور میکنند همه درست مانند آنها فکر میکنند.
- نظریه مارپیچ سکوت نسبت به تأثیر نافذ افکار و عقاید افراد متعهدی که آرا و عقایدشان در تضاد با افکارعمومی قرار دارد، قضاوت منصفانهای ندارد.