انواع گروه: هریک از ما در یک زمان معین عضو چندین گروه هستیم (خانواده، محل کار، دانشگاه، گروههای ورزشی و غیره) گروهها به نسبت اندازه و میزان ارتباط اعضاء با یکدیگر و هماهنگی بین اعضاء و اهدافی که مورد نظر گروه اس به چندین دسته تقسیم میشوند.
· گروه نخستین: گروه نخستین اولین و غیر رسمیترین گروه است که همه ما به نوعی به آن تعلق داریم. روابط بین اعضاء این گروه صمیمی و چهره به چهره است، اعضای گروه با همدیگر پیوندهای عاطفی نیرومند برقرار میکنند. پایداری و دوام و استحکام محبت بین اعضاء زیاد است. اعضاء این گروه با تمام وجود خود در فعالیتهای گروه شرکت میکنند مانند (خانواده، گروههای همبازی در کودکی)
· گروه دومین (ثانوی): عضویت در این گروهها بنا به میل افراد و مطابق مصالح زندگی آنهاست. گروه دومین هدف – مدار است. بالعکس گروه نخستین که رابطه – مدار است. سازمان ارتش را میشود به عنوان بارزترین نمونه گروه دومین به شمار آورد.
· گروه ارادی یا گروه رسمی: اعضاء آن با آگاهی و داوطلبانه کنار هم گرد آمدهاند، دارای سلسله مراتب معین بین خود هستند. مانند: سازمانهای اداری و تولیدی و بازرگانی و دانشجویان یک کلاس.
· گروه غیر ارادی یا گروه غیر رسمی: گروههایی که اعضاء گروه خودشان انتخاب نکردهاند که در این گروهها فعالیت کنند. با توجه به ضرورت در آنها وارد میشوند. سربازان وظیفه در پادگان و زندانیان در یک زندان میتوان برای مثال مطرح کرد.
· گروه مستقیم: گروهی است که اعضاء آن مستقیماً با یکدیگر برخورد میکنند، ارتباط چهره به چهره برقرار میکنند. مانند: اعضاء خانواده، دانشجویان یک کلاس، گروههای مذهبی.
· گروه غیر مستقیم: گروهی است که اعضاء آن تماس مستقیمی با هم ندارد و جدا از هم هستند. مانند: سهامداران یک شرکت، و افرادی که با چت کردن در اینترنت با هم در ارتباطاند.
موضوع دوم: نقشهای کارکردی اعضاء گروه
نقشها در گروه بیانگر الگوهای رفتاری پذیرفته شده توسط افراد است. این نقشهای واضح و روشن معمولاً از برچسبهایی که به آنها زده میشود، مانند: پزشک، استاد دانشگاه، معلم، کارمند و غیره از یکدیگر باز شناخته میشوند. این عنوانها و سِمتهای رسمی، بیانگر تمام نقش عملکردی در گروه نیستند. زیرا کارها در گروه تقسیم میشوند و هر فردی موظف به اجرای بخشی از کار میشود. برای هر فرد در گروه یا سازمان شرح وظایفی براساس اهداف گروه تعیین میشود. اگر این شرح وظایف به روشنی و به وضوح برای هر فرد گروه بیان شود، افراد در گروه احساس تعلق میکنند، کارها در گروه به راحتی انجام میشود.
اگر از عنوانها و سمت به طور مثال «کارمند» را انتخاب کنیم. آیا همه کارمندان در یک جامعه عهدهدار یک نوع کار هستند و یا حتی میتوان کا رمندان در یک اداره را مثال زد. آیا همه کارمندان در این اداره یک نوع کار را انجام میدهند. و یا اینکه افرادی در قسمت امور بازرگانی و فروش، بعضی در قسمت امور مالی و حسابداری، بعضی در امور داخلی اداره و غیره کار میکنند که هرکدام زیر مجموعههای خود را دارد. و همچنین شرح وظایفی مخصوص به خود را نیز دارا هستند.
این نقشهای عملکردی، به رفتارهایی متوجه میباشند که از طریق آنها گروه سعی در رسیدن به اهداف خود داشته و تسهیل کننده فرایند مشکلگشایی است که عبارتند از:
1- آغازگر: برای ت غییرات مثبت در گروه البته براساس اهداف گروه پیشنهادات جدیدی ارائه میدهد.
2- جستجوگر اطلاعات: برای روشن و واضح شدن مسأله پرسشهایی مطرح میکنند. از هرکس که فکر میکنند اطلاعاتی نسبت به مسأله مورد بحث دارد سؤال میکند تا اعضاء گروه بهترین تصمیم را بگیرند.
3- مطلع یا دهنده اطلاعات: ارائه دهنده اطلاعات به همه اعضای گروه هست.
4- جستجوگر عقاید: نظرات و عقاید دیگر گروه را در مورد مسأله مورد بحث در گروه جویا میشود.
5- ارایه کننده عقیده: نظر خود را براساس پیشنهاد ارائه شده بیان میکنند.
6- مُفسِر: نظرات و آرای دیگران را تفسیر میکند تا همۀ اعضای گروه به روشنی مطالب مطرح شده را درک کنند.
7- هماهنگ کننده: همواره تلاش میکند که آراء و عقاید پیشنهادها را با یکدیگر ترکیب کرده و از آنها پیشنهاد واحد و یا نظری واحدی پدید می آورد.
8- تشخیص دهنده: او میخواهد که به دیگر اعضاء گروه بگوید مسأله چه باشد و چگونه به وجود آمده، اعضای گروه را به ریشهها مسأله آگاه میکنند.
9- جهت دهنده: سعی میکنند گروه از مسأله اصلی منحرف نشوند.
10- نیروبخش: به اعضاء گروه کمک میکنند که بهترین تصمیم اتخاذ کنند و همچنین تلاش میکند کیفیت فعالیتهای گروه را بالا ببرد.
11- توسعه دهندهی آیین کار: ابزار و لوازم مورد نظر در جلسه گروه را فراهم میکنند. مثل: راهاندازی دستگاههای صوتی و تصویری و یا ارسال نامه به اعضای گروه آنها را از روز و ساعت جلسه مطلع میکند.
12- منشی: در هنگام برگزاری جلسه یادداشتهای لازم را برمیدارد. مثل: نوشتن و یا ضبط کردن، پیشنهادها، تصمیمهای اتخاذ شده و پیامدهای اجرا تصمیم
13- منتقد (ارزشیاب): به گروه کمک کنند که تصمیم اتخاذ شده با اهداف اصلی گروه کمترین تضاد را داشته باشد. و همچنین از گروه سؤالاتی در مورد اجرایی بودن، منطقی بودن، و عواقب اجرای طرح مطرح شده میپرسد.
نقشهای نگهداری گروه
نقشهای موجود در این دستهبندی کمک به کارکردهای میان اعضاء گروه میکنند. این نقشها به تغییر و اصلاح روشهای کار، تقویت گروه، قانونمند کردن فعالیتها، تداوم فعالیت گروه مدد میرساند. کمک میکند اعضاء گروه وظایف خود را بهتر و روانتر انجام دهند. مهمترین این نقش عبارتند از:
1- پیشتیان و یا تشویق کننده: نسبت به اعضاء دیگر گروه با گرمی برخورد میکند. با اشتیاق و جدیّت به نظرات دیگران گوش میدهد.
2- همساز: آشتی دهنده بین نظرهای مخالف است، نقش میانجی را در گروه بازی میکند.
3- رهاننده از فشار: از طریق مزاح و شوخی و روشهای دیگر سعی در برداشتن فشار از اعضای گروه را دارد. و همچنین سعی میکنند از رسمیت گروه بکاهد، افراد گروه با هم صمیمیتر باشد.
4- مصالحهگر: به هنگام بروز تعارض در گروه وارد عمل میشود و سعی در بهبود شرایط میند.
5- دروازهبان: سعی در تشویق کسانی میکند که در گروه بیشتر ساکتند، آنها را وادار به مشارکت و اظهار نظر میکنند.
6- معیارگذار: او برای گروه و کار آن مرتب پیشنهاد میدهد و می گوید که چه باید کرد و چه نباید کرد و همچنین محتوای بحثهای گروه را سبک و سنگین میکند.
7- بیانگر حالات: احساسات حاکم بر گروه را عیان و بیان میکند، عواقب آنها را گوشزد میکند.
8- مشاهدهگر: او تفسیر و تعبیر خاص خود را نیز به اطلاعات گروه افزوده و از آن در ارزیابیهای کارگروه استفاده میکند و نهایت تلاش خود را در مشاهده و حفظ اطلاعات و مذاکرات گروه به کار میگیرد.
9- تابع: نظر همۀ اعضا گروه را میپذیرد. در بعضی از موارد همانند یک تماشاگر در بحث گروهی عمل میکند.
نقشهای فردی (خودمحورانه)
این رفتارها از آن رو صورت میگیرد که بیشتر نیازهای فرد در گروه ارضاء میشود تا اینکه منافع مدنظر باشد. و باعث تأثیرات منفی فرد بر فعالیتهایی گروه میشود. این نقشها انسجام و پیوستگی در گروه را از بین میبرند اهم این نقشها عبارتند از:
1- پرخاشگر: برای رسیدن به سطوح بالاتر برای خود، دیگران تحقیر میکند، پایگاه منزلت گروه را نادیده میگیرد.
2- بازدارنده: بیدلیل در برابر نظرات دیگران میایستد و از همکاری با دیگران سرباز میزند و از نزدیک شدن گروه به یک توافق کلی جلوگیری میکند.
3- تصدیقطلب: از طریق روش مبالغهآمیز و رفتارهای افراطی نظر دیگران را جلب کند. معمولاً سعی میکند که همدردی دیگران را با خود به هر روش که خود صلاح میداند، به دست آورد.
4- خودآشکار: از گروه به عنوان ابزاری در جهت بیان احساسات غیر مرتبط خود استفاده میکند.
5- غیر قابل اعتماد: این فرد نسبت به فعالیتها و وظایف خود بیعلاقه است. نسبت به همه چیز بیتوجه و سهل انگار است.
6- سلطهگر: سعی میکند که سلطه خود را بر گروه اعضاء آن اعمال و تا آنجا که میتواند دیگران را وادار به تبعیت از خود و آرای خویش نماید.
7- یاریطلب: از اعضاء گروه میخواهد که دشواریهای او بیندیشند. و بیدلیل از خود و زندگی خود انتقاد میکند.
8- وظیفه گریز: در کنار مسایل قرار میگیرد و خود را درگیر آنها نمیکند و چندان علاقهای به حل مسأله در گروه ندارد.
مدافع یک علاقۀ خاص: گاهی اوقات در گروه افراد دیده میشوند که مدام از چیزهای خاصی که خود به شخصه به آنها اعتقاد دارند در گروه صحبت میکنند. وقت دیگر اعضاء را میگیرد تا از آن چیز دفاع کنند.