مطبوعات و افکار عمومی
به همان اندازه که شناخت مفهوم و اهمیت افکار عمومی باید مورد توجه و دقت نظر منطقی و اصولی مستقر قرار گیرد.اشنایی با عوامل تشکیل دهنده یا به عبارت دیگرعوامل موثر در شکل گیری و تجلی این پدیده نیز مهم راهگشا و قابل توجه است.
وسایل ارتباط جمعی از جمله مهمترین عوامل تشکیل دهنده افکار عمومی هستند و امروز در کشورها و جوامع توسعه یافته نامیده میشود د از نظر کمی و کیفی وسایل ارتباط جمعی و تعداد افراد باسواد در انها در سطح بالا چشمگیر است افکار عمومی پویا بی بیدار و اگاه و اثرگذار نیز وجود دارد و در حقیقت میتوان اذعان داشت که در دنیای امروز افکار عمومی پیدایش رد و توسعه خود را مدیون وسایل ارتباط جمعی است.
در میان وسایل ارتباط جمعی مطبوعات در صف اول عوامل تشکیل دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلیل گوناگون از جمله ماندگاری و در هر لحظه و برههاز زمان و دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا تمام گروهها وطبقات مختلف مردم را مخاطب قرار میدهند و در نتیجه در سطح وسیع و گسترده بر افکار عمومی اثر میگذارند.از سوی دیگراعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد نسبت به مطبوعات بیشتر سایر رسانه های جمعی است وحاصل ارتباط دو سویه بین مردم و مطبوعات تنویر و تشکیل افکار عمومی است.
افکار عمومی فقط جنبه ملی وداخلی ندارد بلکه امروزه به واسطه کشورها با یکدیگر و در نتیجه ارتباط فرهنگها باهم و کوتاهی عرصه دنیا بر اثر شگرف ایجاد و پیشرفت وسایل ارتیاط جمعی و راههای ارتباطی و وسایل نقلیه مدرن که بازار وسیعی برای مبادله افکار و عقاید و همچنین مبادله کالاها و خدمات به وجود اورده است و نیز گسترش نهادهای اموزشی و افزایش تعداد باسوادان یک نوع افکارعمومی و جهانی پدید امده است که بر افکارعمومی ملی هم تأثیر میگذارد. نشریه هایی که در سایر کورها و جوامع بجز محل انتشار خود هم منتشر میوشود در شکل گیری افکارعمومی جهانی نقش و اهمیت بسزایی دارند.
مطبوعات میتواننداز یک طرف ناشر افکارعمومی و از سوی دیگر راهنمای همان افکار باشند و خود را نماینده مردم نیز بدانند.مطبوعات میتوانند شورشگران را آرام سازند یا مردم را تحریک کنند.سیاست دولتها را تغییر دهند و تاریخ ملتها را رنگی دیگر بخشند.
مطبوعات قهرمان سیاسی و اجتماعی می سازند و از بین می برند. موارد اشتباه غفلت و انحراف را برملا میسازند و نیز قادرند بسیاری از جنایتها و خرابکاریها را بپوشانند و توجه مردم را از آنها منحرف سازند.
مطبوعات در مواردی میتوانند به طور داۀم به پخش پیام بپردازند و عکس العملهای خوانندگان را یکسان سازند.این امر دلیلی بر قدرت نفوذ مطبوعات است. دلیل روشن دیگر که میتوان ذکر کرد پول و سرمایه ای است که صاحبان آگهیها سیاستمداران و گروههای مختلف اجتماع درمقابل خدمات تبلیغاتی مطبوعات به انها میپردازند.
تسلط وسایل ارتباط جمعی به ویژه مطبوعات بر افکار عمومی واقعیتی است انکار ناپذیرمشخصا در دنیای سرمایه داری امروز مطبوعات به تدریج موقیت اولیه خود راازدست داده اند این ابزار که پس از انقلاب کبیر فرانسه بزرگترین سلاح مبارزه در راه کسب آزادی و عدالت خواهی محسوب میشد و به عنوان مظهر و نماد دموکراسی برابری و وحدت ملی از اروپای غربی به سایر نقاط جهان نفوذ کرد.اکنون پس از گذشت پیش از دو قرن تا حدودی نق خلاق و سازنده و اغلب ارزشهای سازنده خود را به عنوان پیشاهنگ مبارزات انقلابی و مردمی گم کرده است و در بسیاری اذ موارد به صورت وسیله ای برای انحراف و تحریف افکار عمومی درامده است که عده ای به وسیله انها میکوشند تا ازادی عقیده را از بین ببرند و مردم را به صورت ماشینی هرچه بهتر برای مصرف بیشتر بدون هیچ ویژگی انسانی و اخلاقی دراورند.
در مورد نقش مطبوعات در تحول سیاسی و رشد افکار عمومی میتوان به نقش روزنامه های برون مرزی برای ایرانیان اشاره کرد که در بیداری و تنویر افکار عمومی مردم کورمان در زمان قاجار و پس از ان بسیار مؤثر وکارساز بوده است.
گاهی مطبوعات نقش یک تریبون و ارگان را برای احزاب و جمعیتهای سیاسی و گروههای فار و ذی نفوذ بازی میکنند و طرفداران اعضا و مخاطبان انها دا به سوی اهداف و خط مشی های اذ پی تعیین شده رهنمون میسازند.با این حال میتوان ادعا کرد که مطبوعات با انکه زبان ملتند ولی نقش و اثر انها بر افکار عمومی دارای پیچیدگیها و نکات مثبت و منفی فراوان است. به گونه ای که در اکثر موارد به عنوان یک عامل خبر و صلاح و تنویر افکار عمومی و در موارد نادر نیز به عنوان عامل شر نیز عمل میکند. در صورتی که مطبوعات بطور کلیموجب بیداری ملتها و راهنمایی انها به سوی سعادت و ترقی باشند و راهی را بپیمایند که مورد توجه و پسند جامعه باشد
نقشهای گوناگون مطبوعات:
از انجا که مطبوعات افقها را وسیع میسازند دیدگاهها و جعان نگریها را وسعت میبخشند استعدادها را شکوفا مینمایند مردم را سرگرم میکنند فزون خواهی را در میان مردم رواج میدهند بنابراین همکاری و مشارکت را در بین مردم ایجاد میکنند.
چون که مطبوعات به مردم کشورهای مختلف به ویژه مردم کشورهای در حال رشد کمک میکنند تا با طرز زندگی مردم سایر نقاط دنیا اشنا شوند و به زندگی خود با دید و برداشت عمیق و نو بنگرند و در انان حس مقایسه و کنجکاوی به وجود اید. در نتیجه باعث بروز تغییر و تحولاتی در جامعه میشود.
مطبوعات با اینکه در ان واحد به گروههای متعدد مردم با نگرشها وطرز تلقیهای گوناگون میرسند به هرحال تأثیرشان در اذهان مخاطبان یعنی مردم انکار ناپذیر است و این به واسطه تأثیر پی در پی و مداوم انهاست که مجال تفکر و اندیشه بیشتر راباقی میگذارند و اثر و نقش مهم و مؤثر و دگرگون ساز دارند.
از طریق مطبوعات میتوان یک نوع همدردی و همفکری و یکسانی و یکدلی در میان مردم جهان بوجود اورد. به عنوان مثال خبر وقوع جنگ، طوفان، سیل و زلزله در یک نقطه از دنیا،مسافرت فلان شخصیت سیاسی و دیگر تغییرات و تحولات ملی و جهانی و اختراعات و اکتشافات جدید در مطبوعات افکار خوانندگان را به هم نزدیک میکند و در نتیجه همدردی و مساعدت در میان مردم جهان با یک قاره و منطقه جغرافیایی وسیع را بدون انکه باهم ارتباط رو در رو وشفاهی داشته باشند به وجود می اورد.
مطبوعات در ایجاد ارزشهای جدید نقش و اهمیت بسزا دارند و گاهی نفی کننده ارزشهای قدیم هستند که این مسأله بستگی به عوامل و عناصر بسیار مثل میزان پایبندی به اعتقادات، آداب و رسوم و سنن در بین مردم و شرایط اوضاع و احوال و موقعیت اجتماعی بطور کلی فرهنگ قومی و ملی دارد.
مطبوعات در مواردی میتوانند نقش اگاه کننده برای سیاستمداراناز چگونگی وضعیت افکارعمومی یک کشور داشته باشند. روزنامه ها و مجله ها، خواسته ها و نیازهای مردم را چاپ میکنند و یا مقاله و مطالب خود باعث میشود که فی المثل نامزدهای انتخاباتی از چگونگی عقاید عمومی باخبر گردند و سیاستهای خویش را بر پایه خواستها و نظرات مردم بنیان گذارند.از سوی دیگر خوانندگان میتوانند در صفحه ها و ستونهای مخصوصی که برای چاپ نامه ها و نظرهای انان در نظر گرفته شده است. عقاید و نظرات خویش را ابراز کنند و حتی انتقادها و پیشنهادهای خود را مطرح کنند. به طوری که در برخی موارد مسؤلان و مدیران را در مورد موضوعی خاص زیر سؤال ببرند و با انعکاس فکر خود در مطبوعات و پیگیری ان، مشکلات مهم دیگران نیز با ان دست به گریبان هستند مورد توجه قرار دهند.
مجله های خبری،اقتصادی و اجتماعی و هفتگی و ماهانهنیز نقش بسیار مهمی در تشکیل افکارعمومی دارند زیرا که ارتباط بین توده مردم و رهبران سیاسی و همچنین خبرگان اقتصادی جامعه را فراهم میسازند و به دلیل انکه فرصت کافی برای نوشتن مقاله ها و تفسیرهای خود دارند معمولا بحثهای دقیق و عمیق و گسترده ای درباره موضوعات اجتماعی مطرح میکنند و همچنین از طریق چاپ گزارشهای گوناگون و نقدها و تفسیرهای مختلف بحثهای به اصطلاح داغ را در محافل و مجامع ایجاد میکنند و در نهایت افکارعمومی را به سوی خود جلب میکنند.
مؤسسات امارگیری و سنجش افکار نیز که با تحقیقات وسیع و دقیق خود از افکار عمومی باخبر میگردند. در بیشتر موارد از طریق وسایل ارتباط جمعی و از همه مهمتر و در مواردی گسترده تر و افزونتر از مطبوعات،به این امر دست پیدا میکنند و نتایج بدست امده را در اختیار دولتمردان و تصمیمگیران و مسؤولان اجرایی جامعه میگذارند تا بر اساس انها (افکارعمومی)، تغییر در تصمیمات و اتخاذ خط مشی های جدید را دنبال کنند.
وقتی که وضع نا مطلوب و یا یک کار غیر قانونی و خلاف از طریق مطبوعات برملا و افشا میشود افکار عمومی برعلیه ان تهییج میگردد و خواهان رسیدگی و پیگیری ان مورد وضع خاص میشود،و چون مطبوعات بازار انعکاس افکار سیاسی هستند، از طریق انها عملکردها و خطمشی ها و هدفهای دولت در معرض قضاوت و ارزیابی مردم قرار میگیرد و مفسران،موافقان، مخالفان و همچنین توده مردم هریک به زعم و سهم خود به اظهار نظر میپردازد و از جمع بندی و یا تضارب افکار یک نظر کلی و واحد حاصل میشود و حتی گاهی میبینیم که مطالبی که روزنامه نگاران از وقایع نقل میکنند و یا به ریشه یابی موضوعی میپردازند در اماکن عمومی یا تریبونهای مختلف و باشگاهها و کلاسهای درس نیز مردم به بحث دربارهء ان موضوع میپردازند.
وقتی یک مقام عالی رتبه دولتی میخواهد از افکارعمومی در مورد یک فکر یا موضوع اگاه شود و ان را دریافت کند معمولا ان عقیده را از طریق مطبوعات در معرض قضاوت عامه قرار میدهد و با اینکه مصاحبه هایی با خبرنگاران مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعی برگزار میکند و به این صورت از واکنش مثبت و یا منفی مردم مطلع میشود. بر اثر این کار روزنامه نگاران و مفسران نکات اصلی مصاحبه را نوشته و گفته وی را انتخاب میکنند و در مورد ان به بحث و شرح و تفضیل و تنقید میپردازند و بزودی مردم از چگونگی اجرای ان عقیده یا تصمیم مطلع میگردند و نظرات خود را نصبت به ان ابراز مینمایند، اگر این نقشه مخالفان زیاد در مقابل خویش داشته باشد بزودی بر اثر فشار گروههای مخالف از میان میرود و اگر تعداد موافقان بیشتر باشد به مرحله اجرا در می اید و در حقیقت پس از بازخود افکارعمومی تجلی خود را با ز می یابد.
از طریق مطبوعات افکار عمومی تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرد و در مواردی یک قالب فکری از پیش تعیین شده به وجود می اید که همواره و بطور مستمر مورد توجه مؤسسات تجاری و بازرگانی و جمعیتهای سیاسی یا احزاب و جناحهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در بعضی موارد تبلیغات نمیتواند در یک جامعه فهیم و دارای معیارها و اصول منطقی و ریه دار اثرگذار باشد.